به نام حضرت حق .
چند وقتی بود می خواستم خاطراتم رو بنویسم ، رفتم سمت نوشتن توی دفتر ، که دیدم خیلی کار سختیه و من کجا حال دارم بشینم این همه با دست بنویسم ! البته شاید بگید که اینجا هم که همونه !!! اما خداییش خودتونم حق میدید تایپ کردن یه لذت خاصی داره!!!
امروز دهم فروردین بود و الان تقریبا دیگه طرفای غروبه .
اتفاقای مهم امروز :
* تولد یکی از بهترین دوستام (م) که چند روز عقد کرده بود . یادمه پارسال براش کلیپ ساختم و عاپلووود کردم توی اینستاگرام ، ولی امسال به یه اس ام اس ساده بسنده کردم ، چون از وقتی که این ماجرای ازدواجش شروع شد ، دیگه عملا رابطه ای باهم نداشتیم شاید قلبا همدیگه رو داشته باشیم که داریم ، اما توی عمل خبری نیست .
** تولد یکی دیگه از بهترین دوست هام (س) هم که فردا هست . همین وسط نوشتن پست رفتم بهش زنگ زدم ، خوشحال شد . یکم باهاش حال واحوال کردم . ازش تشکر کردم که خاطره خوب تولد بیست سالگیم رو برام ساختن . به شوخی هم بهش گفتم که امسال جشن بگیره و همه رو دعوت بکنه اعم از دختر و پسر تا بچه های دانشگاه رو ببینم . کلی دلم برای همشون تنگ شده . بخش مهمی از خاطرات دانشجویی من رو رقم زدن واسم . هم خوباشون، هم نا خوباشون . خلاصه واسش کلی آرزوی خوب دارم و امیدوارم به هر چی دوست داره برسه
*** یه چند روزی میشه یکم سرم گیج میره . دعا کنید مشکل خاصی نباشه
**** امشبم کلی مهموم داریم دوباره
***** فرداشب هم دعوتیم عروسی :)
فعلا
ادامه مطلب
درباره این سایت